بیش از شش دهه پیش، حوزه هوش مصنوعی بر پایههای محکمی از مهندسی الهامگرفته از بیولوژی و کاربرد نظریه کنترل در علوم زیستی شکل گرفت. با این حال، همچنان به عنوان یک نوآوری تازه و شگفتانگیز دیده میشود که بسته به نگاه افراد، میتواند امید به زندگی بهتر یا نگرانی از آیندهای بیروح را در بر داشته باشد. این شاید به این دلیل باشد که همواره تصور میشود هوش مصنوعی به معنای دستاوردهایی است که هنوز انجام نشدهاند، و هر آنچه که به کاربرد روزمره تبدیل شده، دیگر جزوی از این حوزه به شمار نمیرود.
هوش مصنوعی به مطالعهای اطلاق میشود که در جستجوی درک فرآیندهای شناختی از قبیل نمایش دانش، برنامهریزی، یادگیری، حل مسئله و تعامل به زبان ریاضیات است و قصد دارد این فرآیندها را در قالب سیستمهای کامپیوتری پیادهسازی کند. اما این اصطلاح همچنین به فنون و ساختارهای محاسباتی مورد نیاز برای این امر اشاره دارد. از دهه ۱۹۷۰، کاربردهای پزشکی هوش مصنوعی توسعه یافتهاند، که نمونه آن سیستمی است که میتوانست باکتریهای عامل عفونتهای شدید را شناسایی کرده و آنتیبیوتیک مناسب با دوز تنظیمشده بر اساس وزن بیمار را پیشنهاد دهد. سیستمهای متعدد هوش مصنوعی میتوانند در تصمیمگیریهای پزشکی یاریرسان باشند، از جمله در تشخیص، درمان، پیشبینی و نظارت، با استفاده از اطلاعات پزشکی و دادههای متنوع دیگر.
در مورد فلج مغزی، رویکردهای هوش مصنوعی نتایج امیدوارکنندهای در تشخیص بر اساس گزارشهای والدین نشان دادهاند. احتمال میرود که توسعه ثبتنامهای دقیق در بسیاری از کشورها به بهبود این تلاشها کمک کند و در انتخاب مدیریت موثر باشد، هرچند که محدودیتهایی در دقت و کیفیت اطلاعات همچنان وجود دارد. با افزایش دسترسی به دادههای بزرگ، بازتعریف مفهوم فلج مغزی بر اساس دستهبندیهای جدید و مرتبطتر، ممکن است شکل بگیرد.
توسعههای فناوری هوش مصنوعی میتواند کمک شایانی به افراد مبتلا به فلج مغزی کند. به عنوان مثال، دستگاههای حرکتی که با هوش مصنوعی تجهیز شدهاند میتوانند به سازگاری با محیطهای مختلف کمک کنند و دستگاههای ارتباطی نیز به بهبود تواناییهای برقراری ارتباط کمک میکنند. پیشرفتهای سریع در مینیاتوریزه کردن سختافزار و الگوریتمهای پیشرفته، امکان پوشیدنی شدن این دستگاهها را فراهم میآورد.
در عصر فناوری پیشرفته، فلج مغزی شاید تنها یک حوزه کوچک باشد، اما پیشرفتها در این زمینه مستقیماً از دستاوردهای حاصل در حوزه الکترونیک مصرفی بهرهمند خواهند شد. آینده همواره در کنار ماست، چه آن را بدانیم یا نه.
تحولات اخیر و چشماندازهای آتی در استفاده از هوش مصنوعی برای فلج مغزی، امیدهای تازهای را برای درک بهتر و مدیریت این وضعیت ارائه داده است. یادگیری ماشینی و استفاده از دادههای بزرگ، قول میدهند که تشخیصها را دقیقتر کرده و درمانهای فردیسازی شدهای ارائه دهند. فناوریهای کمکی و درمانی همراه با هوش مصنوعی، مانند سیستمهای یادگیری سازگار و استفاده از واقعیت مجازی و افزوده، فرصتهای جدیدی را برای کودکان مبتلا به فلج مغزی فراهم میآورند.
در حالی که هوش مصنوعی پتانسیلهای فراوانی برای بهبود زندگی افراد مبتلا به فلج مغزی دارد، مهم است که در ادغام آن با دقت به محدودیتها و تأثیرات آن توجه کنیم. آینده هوش مصنوعی در مراقبت از فلج مغزی، در توانایی آن برای تکمیل و افزایش تلاشهای انسانی و ارائه مراقبتهای دقیقتر، شخصیسازی شدهتر و قابل دسترستر نهفته است.
در نهایت، هوش مصنوعی نه تنها قابلیت این را دارد که درک ما را از فلج مغزی عمیقتر کند، بلکه راههای نوینی را برای درمان و پشتیبانی از افراد مبتلا به این شرایط پیشنهاد میدهد. استفاده از الگوریتمهای پیشرفته یادگیری ماشینی و دادههای بزرگ برای تشخیص و پیشبینی دقیقتر، همراه با توسعه فناوریهای کمکی که توسط هوش مصنوعی تقویت شدهاند، میتواند زندگی افراد مبتلا به فلج مغزی را به طور قابل توجهی بهبود ببخشد. با این حال، لازم است که در هر مرحله از ادغام هوش مصنوعی در مراقبتهای بهداشتی، اصول اخلاقی، حفظ حریم خصوصی و امنیت دادهها را به دقت مورد توجه قرار دهیم.
توسعه و پیادهسازی فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی باید با رویکردی چندرشتهای و با مشارکت متخصصان حوزههای مختلف پزشکی، اخلاق، و فناوری انجام شود تا از ایجاد حلقههای مثبت پشتیبانی و بهبود مستمر در زندگی افراد مبتلا به فلج مغزی اطمینان حاصل شود. آیندهای که در آن هوش مصنوعی و انسانیت در کنار هم به سمت ایجاد فرصتهای جدید برای بهبود کیفیت زندگی پیش میروند، نه تنها امکانپذیر است بلکه به تدریج در حال تبدیل شدن به واقعیت است.
بنابراین، هوش مصنوعی نباید به عنوان جایگزینی برای تعاملات و مداخلات انسانی دیده شود، بلکه باید به عنوان ابزاری قدرتمند برای تقویت و تکمیل این فعالیتها، به منظور دستیابی به نتایج بهتر برای افراد مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.